سکانس سوم

در سکانس قبل خوندید که نویسنده قرار بود از زبان حاج آقا پناهیان به یکی از آسیب های احتمالی امر به معروف و نهی از منکر اشاره کنه و اونجا خدمتتون عرض شد که قرار نیست در مورد علل کم توجهی به این امر الهی پرداخته بشه ؛بلکه برآنیم بصورت کاملا ظریف و ساب کوتانئوس حمله ای (از سر دلسوزی) داشته باشیم بر آن عده (که احتمالا تعدادشون زیاد نیست)از بچه مذهبی هایی که مبادرت می ورزند به این واجب دینی لکن مقداری خرده شیشه در کارشون روئیت شده و هدف جمع آوری این خرده شیشه ها و بهسازی کار این عزیزان است.

(توجه: نویسنده ،محتاج تر از همه به این نکته اخلاقی است.)

Case 1:

خانم 20 ساله .ساکن خوابگاه. شغل دانشجو . وضعیت دینی :اهل نماز و چادری

وضعیت خانوادگی : مذهبی                  منبع شرح حال :تلفیقی از تخیلات حاج آقا ونویسنده

خانم فوق الذکر از دوران دبیرستان  به نا به فرهنگ خانواده چادر سر کردند .اهل نماز هستند ولی از وقتی وارد خوابگاه شدند با خانم دیگه ای هم اتاقی شدند که از نظر پوششی به هیچ صراطی مستقیم نیستند و  مدل مو وآرایش و پوشششون کاملا  از فرهنگ غربی تبعیت میکنه ، از قضا این دو شخص با هم همکلاسی میباشند و خانم اولی شاهد هستند که خانم دوم بین سایر دانشجویان چقدر سریع پله های محبوبیت رو بصورت برقی و باشتاب طی میکنند و ...

اینجاست که در یک شب سرد زمستانی شروع میکنند به امر به معروف ونهی از منکر و خطاب به دوستشون میگند :ببین دوست عزیز اسلام به جنس زن اهمیت ویژه ای قائل هست و زن همچون مرواریدیست که اصولا باید در صدف باشه ... .

 

خب بنظرتون ایراد کار کجاست؟

1)آیا این case  بدحجاب، اندیکاسیون امربه معروف و نهی ازمنکر رو نداشته؟

2)آیا approach خانم مذهبی در برخورد با این مورد مناسب نبوده؟

3)آیا چون خانم بد حجاب در مراحل end stage  به سر میبرده (یعنی هیچ امیدی به هدایتش نبوده )بایستی بدون هیچ مداخله ای به حال خودش واگذاشته میشد؟

4)آیا خیلی مشخصه که نویسنده چون داره کم کم اکسترن میشه ذوق کرده که معنی اندیکاسیون وapproach  و end stageرو میدونه؟

5)آیا بعلتی سردی و برودت هوا در اون شب زمستانی ،تمام تذکر ها در فضا یخ بسته و به دل خانم بد حجاب ننشسته؟

6)آیا چون دانشگاه برای پوشش قانون داره و مجری این قانون هم حراست دانشگاه هست، خانم مذهبی باید منتظر میشده که زمستون تموم بشه و حراست محترم از خواب زمستونی بیدار بشه و به اوضاع رسیدگی کنه؟

 

 

در مثال دوم آقای جوونی به حاج آقا مراجعه میکنه تا در مورد انجام کار فرهنگی و تبلیغ دینی از ایشون مشورت بگیره و مضافا یه هم اتاقیِ بی نمازی داشته و طالب روشی بوده که این شخص رو به نماز دعوت کنه .

حاج آقا در برخورد با این فرد اینطور میپرسند:

 

-   بلدی رخت بشوری؟

-  بله حاج آقا بهتر از ماشین لباسشویی!

- حاضری رخت چرکای هم اتاقیتو بشوری؟(فک کنم منظورشون در شرایط خاص مثل بیماری و... بوده.)

- نه واسه چی؟رخت چرکای اون به من چه ربطی داره؟ من اونهمه باهاش صمیمی نیستم که حاضر باشم این کارو براش انجام بدم.

- خب شما بی خود میکنی امر به معروف میکنی !شما همون بچسب به درس و مشقت کافیه!!!

 

خب مشکل این مثال چی میتونه باشه؟

1)آیا بتازگی یکی از پیش شرطهای امر به معروف شستن رخت چرکای طرف میباشد؟

2)آیا نویسنده این مطلبِ حاج آقا رو تحریف کرده و عمرا ایشون این حرفو بزنند؟

3)آیا حاج آقا پناهیان، بتارگی آخوند بی دینی شده؟

4)آیا دانشجو جماعت ،فقط باید بچسبه به درس ومشقش وکاری به تبلیغ دینی نداشته باشه مگر اینکه اونقدر وقت خالی داشته باشه که بتونه رخت چرکای دوستاشم بشوره؟

5)آیا با شستن رخت چرکا و جورابای معطر افراد میشه در دلشون جا باز کرد و اینطوری تاثیر امر ونهی هم بیشتر میشه؟

6)آیا چون یکی از شرایط قبولی نماز پاک بودن لباس نماز گزار هست؛ این فرد اول باید زمینه رو فراهم میکرد، بعد دعوت به نماز؟

 

........ درست حدس زدید !!! ادامه مطلب موند برا سکانس بعدی.

 

پ .ن: سوالات طرح شده در پایان مثالها جدی نبوده و صرفا جهت تشویش اذهان عمومی میباشد!خودتون تا سکانس بعدی گمانه زنی کنید وایراد کار رو پیدا کنید.

                                                                                      فعلا یا علی